مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

هیچی نیست اما هست

کاش میشد خیره شدن به یه نقطه دور  رو نوشت. سکوت رو نوشت.. دلتنگی از این دنیا و آدما رو نوشت.. درد رو نوشت.

توی زندگی یه احساسایی هست که فقط فقط مال خودته، نه میتونی بگی نه بنویسیش، نه حتی بخندی یا گریه کنی.

یه حسی که درست وسط قلبت سنگینی میکنه، غم نیست شادی هم نیست لعنتی هیچی نیست اما گاهی حتی نمیزاره نفس بکشی.


کاش خدا حروم نکرده بود روزه سکوتو.

نظرات 1 + ارسال نظر
گیل پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 08:25 ب.ظ

..
نمیدونم چرا یاد شعری از حافظ افتادم

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود / رقم مهر تو بر چهرۀ ما پیدا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد