مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

افطاری بی خاصیت

دیشب افطاری شرکت بود، به خاطر فاصله زیاد خونه تا شرکت مجبور شدم برنگردم خونه و همونجا بمونم تا قبل افطار بریم به سمت محل برگزاری. به پیشنهاد یکی از دوستان که هم منطقه ای هستیم و اون هم مثل من برنگشته بود خونه برای پر کردن فاصله تا افطار رفتیم سینما. فیلم آشوب. اصلا فیلمشو دوست نداشتم و اگه به خاطر دوستم نبود مطمئننا وسط فیلم بلند میشدم میومدم بیرون.

بعد از افطاری هم رفتیم شیان. طبق معمول آنها قلیون و من استنشاقگر دودهای حلقه حلقه شده. ساعت ۱۲.۱۵ بود که رسیدم خونه، مامانم به محض دیدن من گفت الان برگشتی؟ بهتر بود همونجا میموندی! حق با مادر بود. البته نماز مغرب و عشامم قضا شد و این بود خاطره افطاری سرشار از معنویت شرکت.

امروز هم کلاس داشتیم از ۸ صبح تا ۴ بعدازظهر .. کلاس مدیریت زمان. کلاسی که میتونست توی سه ساعت برگزار شه! خلاصه کلی وقتمون تلف شد تو کلاس مدیریت زمان!!

سر کلاس استاد از تک تک بچه ها پرسید چقدر زبون تند و سرخ دارید؟ از ۱ تا ۱۰۰ به خودتون نمره بدید. منم گفتم ۷۰، گفت ۷۰ خیلیه دختر اصلا بهت نمیاد من بهت میگم نمرت دهه. ۷۰ یعنی یارو رو بگیری زیر پات مثل سوسک له کنی. ولی به نظر خودم نمره منصفانه ایه خیلیا بهم میگن که زبونم تنده.

بگذریم..

شبکه ۵ دم افطار برنامه ای داره با مجری گری آقای احمدزاده که مراسم افطاری در حرم امام رضا رو پخش میکنه. من اکثر مواقع نگاه میکنم به امید اینکه شاید برگرده اون حسی که از دست دادم.

امشب حرف قشنگی زد مجریش. البته داشت پیامای مردومو میخوند که یکی گفته بود:

نشکونید دل کسی رو که غیر خدا کسی رو نداره... شکایتتونو میکنه به امام رضاها.

خدایا خودت میدونی که هیچ کس حامیم نیست جز خودت. من از خودم شاکیم.. رسیدگی میکنی به شکایتم؟

نظرات 1 + ارسال نظر
گیل دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 05:34 ب.ظ

سلام. خوبی؟
خدا قوت.
ان شاالله موفق باشی.

سلام عزیزم. ممنونم. شما هم همینطور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد