ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
کاش میشد سکوتو نوشت
من داشتم تمام تلاشمو میکردم ، این دفعه برعکس دفعه های پیش میدونم از کجا شروع شد، از اون کامنت لعنتی تو چندتا پست قبل تر ...
دوباره من رو برد به اون حال و هوایی که دوبار به خاطرش دستمو سوزونده بودم که برنگردم
حالا دوباره برگشتم ، از خودم عصبانی ام از خودم منتفرم ... از همه متنفرم ... کاری که نباید رو انجام دادم .. اونم با اراده کامل ، اونم با اینکه میدونستم نباید ...
دلم میخواد این لپ تاپو بکوبم زمین و داغونش کنم ، دوست دارم با مشت بکوبم به دیوار
حالا با چه رویی برگردم ... مقصر خودمم ، بلاخره یه روز این اتفاق می اقتاد ...
خداحافظ نمیدونم تا کی ...