مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

مقاله2

مثل اینکه این داستان مقاله نوشتن من ادامه داره!


آخه اینجا رو نگاه کنید:


" مقاله باید در صفحات کاغذ 4A یکرو با فاصلة تقریبی میان سطور1 سانتیمتر با قلم بی یاقوت نازک فونت 12 (برای مقالات لاتین با قلم تایمز 10) و حاشیه‌های راست و چپ و بالا و پایین 4 سانتی‌متر، تحت نرم افزار 2003Wordدر فضای Windows XP حروفچینی شود."


آخه ورد 2003!!! فضای XP !!!  من واقعا دیگه حرفی واسه گفتن ندارم!



دوستم دفاع کردا ... وای خدای من چه داوری بود ... بیست دقیقه دقیق داشت ایراد میگرفت ریز به ریز ... خدا به دور

آخه ایرادای چرت .. بیچاره دوستم این همه زحمت کشید

آخر دفاعم نزدیک بود دعوا بشه ... دوستم به شوخی یه چیزی به داور گفت .. اینم جدی گرفت ... بیچاره دوستم چشماش پر اشک شده بود ... بهش دادن 18.06 .. بعد اون یکی که کارشو داده بیرون باید بشه 18.92 واقعا انصاف نیست

مقاله!!

1.فردا دفاع دوستمه .. ساعت 2 .. با تمام وجودم امیدوارم بهترین ارائه عمرشو بده .. خودش که میگفت استرس نداره و این یه ارائه است مثل همه ارائه ها ، ولی من به جای اون دارم از استرس میمیرم

2. امروز کلاس زبان نرفتم ، تعداد غیبتام به دو جلسه پشت سر هم رسید، حوصله شو ندارم

3. بلاخره طلسم مقاله شکسته شد و فرستادمش ...

4. استاد ع خیلی عصبانی شده از دست محبوبه .. محبوبه دوست خوب منه ، امیدوارم زودتر مشکلش حل بشه و آبروش حفظ بشه، بین استاد ع و ر هم اختلافی پیش نیاد ، خدا کنه فقط پای من به موضوع باز نشه چون واقعا نمیدونم باید طرف حق باشم یا تنفرم از استاد ع و دوستم محبوبه

5.دیشب به خیر گذشت ... الان کمی ذوق ذوق ( املاشو بلد نیستم!!) میکنه فقط ... میدونم میخواد از اصل غافل گیری استفاده کنه ولی بیخیال ...

=====================================================


 چی با خودت فکر کردی ها! الان میافتن دنبالت ، نه عزیزم ... بشکن ...


=====================================================

بعدا نوشت: مقاله رد شد!! استاد عزیز 3 هفته دهن منو ... استغفرالله .. هی بهش گفتم بیا بفرستیم یه مجله دیگه گوش نداد الا و بلا همین مجله! منم این همه عذاب کشیدم تا فرمت عین قوانین من در آوردی همون مجله باشه ... ا

حالا متوجه شدیم که استاد عزیز ، 3 تا مقاله برای همین مجله داده که یکیش تازه چاپ شده و طبق قانون هر نویسنده در یکسال فقط یه مقاله میتونه بده

جالبه بهش میگم ،میگه کی من؟!!! من مقاله ندارم!!! اگه میتونستم مقاله  رو که مرداد همین امسال هم پذیرش گرفته رو پرینت میگرفتم می بردم میزدم تو سرش!! سه هفته وقت منو گرفت .. حیف ، حیف که هفته دیگه دفاعست باید فعلا تحمل کنم ...  ( لحن اینجا یه خورده عصبانی شده ولی من نه عصبانی ام نه ناراحت ... اتفاقا کلی هم خندیدم )


نماز

سلام 


1) فکر کنم امشب از اون شباست..  خدا به داد برسه..  

2) پارسال رفته بودیم مشهد..  من و مامانو بابا..  زیر زمین روبه روی دیواری که زده نزدیک ترین مکان به ضریح نشسته بودیم فکر کنم دعای کمیل بود که تازه تموم شده بود،  یه پیرمردی که روی ویلچر نشیته بود اومد جلوی ما و پیاده شد و روی زمین نشست یک پاش فلج بود و اون یکی پاشم درست کار نمیکرد. خودشو کشید تا تزدیک ستون. .  مهر رو گذاشت جلوش و با هر بدبختی که بود با کمک ستون ایستاد و شروع کرد به نماز خوندن..  غیر قابل وصف..  تنها چیزی که میتونم بگم،  واقعا رکوع رفتنش و سجده رفتنش با سختی خیلی خیلی زیاد همراه بود..  به حالش غبطه خوردم،  یاد نماز خوندن خودم افتادم،  مامانمو دیدم که آروم اشک میریخت و سر بابامم پایین بود..  شاید داشتن به همون چیزی که من فکر میکردم فکر میکردن، نماز ما کجا و... 

خانم م هم چند وقت که بین ستون فقراتش باز شده و دکتر نماز خوندن ایستاده رو براش ممنوع کرده. . باهاش که صحبت میکردم خیلی ناراحت بود..  میگفت چند باری ایستاده نماز خونده اما کمرش بدتر شده. . بهش دلداری دادم گفتم انشاالله   خوب میشید. .  چشاش پر اشک شد و گفت یعنی یه بار دیگه میتونم به ایستم و نماز بخونم؟  آخه من که سنی ندارم 

خدایا به خاطر نعمت سلامتی شکر..  به خاطر کم کاری های خودمم ازت معذرت میخوام بهم فرصت جبران بده. .  بدهی هام خیلی سنگینه. . 

تاریخ دفاع مشخص شد

سلام ... تاریخ دفاع شد نه مهر نه صبح


البته با حساب سنوات


تاریخ دفاع من ، خیلی دیره تمام دوستام تااین موقع دفاع کردن


این همه غر زدم که ملت میخوان بیان الان دیگه هیچکسم نمیاد چون اکثرا شاغلن و اون وقت صبح سرکار


فقط لطف خدا بود که دیروز کارا جور شد ....






حاجی شدنم پیشکش .... مشهدی ام کن ...



تو کیستی شریک غم اهل عالمی
در خاک طوس کعبه اولاد آدمی
آن رازها …


آن رازها که از همه پوشیده داشتم…
تنها در این حرم به تو گفتم…


تو محرمی…


===========================================

عیبی ندارد اگر هر روز یکی پیامک میزند که در حرمت نائب الزیاره هست ... عیبی ندارد ...

دلی که سوخته باشد چاره اش بی چارگی است ...

لب میبندم .... اما ....

اما حرف چشمانم با خودت