ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
دیدید بعضی از حرکتها و حرفها تو ذهن آدم ثبت میشه؟؟
یه پسری هست تو شرکتمون که من گهگاهی تو تایم ناهار میبینمش، کارش برنامه نویسیه.. من قبلا هیچ ذهنیتی نسبت به برنامه نویسا نداشتم یه مدلی اند یه جور خاص نمیدونم شاید حداقل این چند موردی که من بهش برخوردم اینطوری بودن.. بگذریم چند باری که با این آقا سر میز ناهار بودم صحبتش با دوستاش توجهمو جلب کرد و از اون به بعد برام شده یه شخصیت جذاب. در مورد مسائل اقتصادی و سرمایه گذاری صحبت میکنه بیشتر ولی یه طور خاصه! نمیدونم چطور توصیف کنم.. خیلی راحته ولی عمیقه!
امروز باز اتفاقی سر ناهار سر میزی نشستم که اونم بود.. به دوستش نوشابه تعارف کرد.. دوستش بهش گفت نوشابه نخور یه کلیپ هست تو اینستا برات میفرستم ببینی دیگه نوشابه نمیخوری!
اونم برگشت گفت اینا همش چرت و پرت دکتراست.. سیگار نکش مشروب نخور.. نوشابه نخور..
بعد یه جور خاص و جدی زل زد به دوستش و با انگشت اشاره چند بار زد به سرش گفت همه چی اینجاست!
من کسی رو میشناسم که با آب مست کرده چون فکر نمیکرده اون آب باشه!
همه اینا رو گفتم که بگم این حرکتش و این جملش ثبت شد تو ذهنم و از اون موقع صدبار اومده جلوی چشمم
شاید به خاطر اینه که تازه کتاب ذهن شما دوست شما نیست رو تموم کردم و حرفای این پسره هم دقیقا عین اون کتاب بود و مثل تمام اتفاقایی که تو این چند روز برام افتاده.. از وقتی سعی کردم تو ذهنم حالم خوب باشه خیلی بهترم..
پ.ن. تئاترم رفتیم و متاسفانه یکی از بچه های شرکت هم ما رو دید! من بودم سرپرست بود و دوست سرپرست که این دوست سرپرست مذکرند که قبلا هم تو شرکت ما کار میکردند و الان هم فقط دوست معمولی هستند که چون خیلی تئاتری اند من و سرپرست تمام تئاتر ها رو با ایشون میریم!
حالا باید دید پشت سرمون چی میگن دیگه از فردا :/
قبلا گفتم که عادت کردم به خوندن اینجا؟
اما بی خیال شدم.

واقعیتش می خواستم از این به بعد، بیام و فقط بخونم و دیگه کامنت نذارم. بماند که چرا.
منم برنامه نویسم. برنامه نویس ها رو خوب می شناسم. نمی دونم چی باعث می شه که شبیه به هم بشن، اما خودم شخصا اکثر خصوصیاتشون رو دوست دارم. از یه تعداد کمی اش هم متنفرم و نمی تونم قبول کنم از این جهت شبیه به بقیه شون بشم. یه خصوصیت بدشون اینه که فکر می کنن یکی از حرفه ای ترین کارهای جهانو انجام می دن، یا فکر می کنن اونا خیلی درست و دقیق فکر می کنن. اما راجع به این آقا، نمی دونم شاید همچین اعتماد به نفس کاذبی داشته باشه، شایدم نه. اما منم باور دارم که ذهن اونقدر قدرت بالایی داره که می تونه براحتی حال آدمو دگرگون کنه. مثل قدرت تلقین که می تونه آدمو بیمار کنه یا بهبود ببخشه.
راستی پشت سر آدم حرف و حدیث بودن هم خودش نمک زندگی شغلیه
در ضمن، خوشحال شدم که حال ات خوب شد. نویسنده ی وبلاگی که من می خونم باید حالش خوب باشه.
مرسی که میخونی و نظرتو میگی :)
.. اما این چند نفری که من برخورد داشتم منم نیستنا یه مدلی اند انگار توی یه دنیای دیگن.

اما به نظرم باید چند تا اخلاقمم اصلاح بشه تا اینطوری نشم!
ااا پس شما هم خاصی
گاهی دلم میخواد بدونم پشت سرم چی میگن
آره حالم خوبه
بنداز گردن سرپرست
مطمئن باش کسی به من گمان بد نمیبره تا سرپرست هست
نه. منظورم این نبود که خاص ام.
نمی دونم چرا همچین برداشتی پیش اومد.
خاص بودن هم که همیشه مزیت نیست، یه وقتایی کاملا برعکس اش هست.
تجربه بهم ثابت کرده (بسوزه پدر تجربه) که آدم نمی تونه اخلاقش رو تغییر بده. اما خدا کنه که به طور استثناء بتونی.
بله همیشه خاص بودن خوب نیست میشه عذاب گاهی..
خودمم امیدوار نیستم زیاد ولی تلاشمو میکنم.
من دوستای برنامه نویسم اکثرا شخصیت های جالبی دارند ، این متن و خوندم اتفاقا یاد یکیشون افتادم که بدجوری تفکراتش مثل همکار شماست.
در محل کار همیشه پشت سر همه حرف زده میشه حتی اگه سرت تو کار خودت باشه ، پس بیخیالی طی کنید و به حرفاشون اهمیت ندید
آره هر کاری کنی همیشه یه حرفی توش هست ؛/
البته منظورم این بود که یه وقت می بینی مثلا یکی معلول جسمیه، اونم آدم خاصیه و این یه مزیت نیست. یا یکی نه معلوله ، نه کم هوش و کم سواد، اما با خاص بودن رفتارش، بد جلب توجه می کنه. تو چشمه، تابلوئه. اینم مزیت نیست.
نه دیگه من به معلول نمیگم خاص.. معلولی که بر محدودیتاش غلبه کنه از نظر من میشه خاص.. یا ادمایی که مثل بقیه فکر نمیکنن و خلاف جهت رودخونه شنا میکنن همیشه از نظر من جالبن...