ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
1.فردا دفاع دوستمه .. ساعت 2 .. با تمام وجودم امیدوارم بهترین ارائه عمرشو بده .. خودش که میگفت استرس نداره و این یه ارائه است مثل همه ارائه ها ، ولی من به جای اون دارم از استرس میمیرم
2. امروز کلاس زبان نرفتم ، تعداد غیبتام به دو جلسه پشت سر هم رسید، حوصله شو ندارم
3. بلاخره طلسم مقاله شکسته شد و فرستادمش ...
4. استاد ع خیلی عصبانی شده از دست محبوبه .. محبوبه دوست خوب منه ، امیدوارم زودتر مشکلش حل بشه و آبروش حفظ بشه، بین استاد ع و ر هم اختلافی پیش نیاد ، خدا کنه فقط پای من به موضوع باز نشه چون واقعا نمیدونم باید طرف حق باشم یا تنفرم از استاد ع و دوستم محبوبه
5.دیشب به خیر گذشت ... الان کمی ذوق ذوق ( املاشو بلد نیستم!!) میکنه فقط ... میدونم میخواد از اصل غافل گیری استفاده کنه ولی بیخیال ...
=====================================================
چی با خودت فکر کردی ها! الان میافتن دنبالت ، نه عزیزم ... بشکن ...
=====================================================
بعدا نوشت: مقاله رد شد!! استاد عزیز 3 هفته دهن منو ... استغفرالله .. هی بهش گفتم بیا بفرستیم یه مجله دیگه گوش نداد الا و بلا همین مجله! منم این همه عذاب کشیدم تا فرمت عین قوانین من در آوردی همون مجله باشه ... ا
حالا متوجه شدیم که استاد عزیز ، 3 تا مقاله برای همین مجله داده که یکیش تازه چاپ شده و طبق قانون هر نویسنده در یکسال فقط یه مقاله میتونه بده
جالبه بهش میگم ،میگه کی من؟!!! من مقاله ندارم!!! اگه میتونستم مقاله رو که مرداد همین امسال هم پذیرش گرفته رو پرینت میگرفتم می بردم میزدم تو سرش!! سه هفته وقت منو گرفت .. حیف ، حیف که هفته دیگه دفاعست باید فعلا تحمل کنم ... ( لحن اینجا یه خورده عصبانی شده ولی من نه عصبانی ام نه ناراحت ... اتفاقا کلی هم خندیدم )
دوست عزیزو فرهیخته گرامی مرموز
از شما برای شرکت در سومین جشنواره مجازی کتابخوانی و همچنین پذیرفتن همکار افتخاری، جهت کمک به اجرای این برنامه دعوت به عمل می آید.
دوست عزیزو فرهیخته گرامی مرموز !!!! خیلی باحال بود..
چشم