ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سلام
امروز رفتم آزمایشگاه. خیلی شلوغ بود من نفر 396 بودم. مثل بانک بود اول از دستگاه شماره میگرفتی بعد که نوبتت میشد دفترچتو تحویل میدادی میرفتی ته سالن دوباره منتظر میشدی تا اسمتو بلندگو صدا بزنه... وقتی صدات زدن صندوق حساب میکردی و میرفتی طبقه پایین، 22 دو تا کابین خون گرفتن داشت! هر موقع اسمت میومد رو تابلو الکترونیکی میرفتی کابین خون گیری... نظم خیلی خوبی داشت با اینکه شلوغ بود.
وقتی منتظر بودم تا صندوق صدام کنه.. خون دماغ شدم! آقا مگه بند میومد، یه خانومه خدا خیرش بده بهم یک عالمه دستمال کاغذی داد.
دیگه میخواستم برم شرکت جون برام نمونده بود! در بست گرفتم..
شنبه هم جوابش میاد..
این هفته خیلی بد بودم... سه تا نامه به مخابرات رو اشتباه زدم، یکیش گندش درومد... فهمیدن برام ناظر گذاشتن خیلی بد شد.. گزارش سازمان هم اشتباه دراورده بودم.. دو تا مجوزم اشتباه زدم یه نامه امضا نشده رو فرستاده بودم برای نماینده...
من تمام دقتم رو به کار بردم اما نمیدونم چرا اینطوری شد خیلی ناراحتم