مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

عصبانی، داغون ..

الان دقیقا شبیه آتش زیر خاکسترم هی شعله ور میشم هی خاموش میشم، اعتراف میکنم که کنترل کردن خودم برای اینکه کار خلاف ادبی انجام ندم خیلی سخته

خشمی که هی قورتش میدم گاهی به صورت اشک و بغض درمیاد

امروز که داشتم میومدم خونه انقدر تو خودم بودم که تنه زدم به یه خانومه، مثل این آدمای بی آر.


مثل مته... این دو کلمه هی تو ذهنم تکرار میشه و هی من عصبانی تر میشم،

اینجور مواقع همیشه به خودم میگم باید دهنتو ببندی تا آتیش درونت از تو بپزونتت تا پخته شی، یه وقت نکنه حرفی آتیشی به کسی بزنی ها!! اما سخته خوب

گفتم اینجا بنویسم شاید آروم شدم

مرضـــــــــــــــــــــــــــــیه خانم آدمم انقدر عصبانی و بداخلاق، دختر بی خیال بابا ..

دلم یه گوش میخواد.

نظرات 1 + ارسال نظر
یک دختر بیکار ( هستمم) یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 11:23 ب.ظ http://hve77.blogsky.com

دواش نفس عمیق
یک‌ آب خنک
سعی کن آروم باشی
گوش و یک گوش قابل اطمینان پیدا کن..

از بعدازظهر تا حالا یه پارچ آب خوردم
تمام تلاشمو برای آروم شدن میکنم اما نمیدونم چرا ایندفعه انقدر عصبانیتم طولانی شده
گوش...هـــــــــــــــــــــی

ممنونم از نظرت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد