ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
خیلی خستم. روی مبل ولو شدم. امروز هم کپی دیروز.. با این فرق که شام ماکارانی درست کردمو هنوز برادران عزیز نیومدن خونه تا شام بخورن.
امروز به تلافی دیروز! که حرف یکی از کارکنان برام سنگین اومده بود وقتی سوار سرویس شدم گوشیمو خاموش کردم.. اون همکار عزیز هم به هوای اینکه به من زنگ میزنه و من با خواهش و ابتماس سرویسو نگه میدارم دیر اومد و کاملا مشخصه که جا موند و بعد زنگ زد و با راننده سرویس دعوا کرد.
فکر میکردم دلم خنک میشه اما نشد
کجایی گیل پیشی؟ نیستی؟
خوبی؟
سلام.
لابد واسه همینه میگن لذتی که در عفو هست در انتقام نیست
سلام.
خواهر این همه عفو کردیم به کجا رسیدیم؟ همش زدن تو سرمون..
ممنون. سلامت باشی. هستم که.
مرسی عزیزم شما هم همینطور. پس وبلاگت کو؟
نمی نویسم دیگه. ولی برا خودم بایگانیش کردم.
اما شما که فک کنم نمیخوندی.
چرا اینطوری فکر میکردی؟ خوندن مگه حتما به نظر گذاشتنه؟؟
نه خب. ولی حتی کامنت احوال پرسی که بی ربط به پست هم باشه، ارتباط رو شکل میده و دلگرم کننده ست.
خوب این قضیه اش فرق کرد. این ربطی به نخوندن نداره.. من هی منتظر بودم برگرده وبلاگت جایی هم که نبود حالتو بپرسم
گیل پیشی جان چطوری؟ شیمی حال خوبه؟
ممنون. سلامت باشی