ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
گوشام به تلوزیونه و چشمام به روزنامه... گوشام سریال رو دنبال میکنه چشمام دنبال صفحه حوادثه.. خودمو از باقی اخبار محروم نمیکنم اما صفحه حوادث روزنامه همیشه برام جذاب تره.
آروم آروم صفحات رو ورق میزنم یهو چشمام میچسبه به یه عکس توی روزنامه ، عکسه یه آدمه آشنا! تلخندی روی صورتم میشینه... همین موقعست که گوشام با صدای شنیدن تیتراژ پایان سریال رو بهم اعلام میکنن. مادربزرگم صدام میزنه و میگه [سریال]تموم شده؟؟؟
دل میکنم از صفحه روزنامه و جواب میدم:
خیلی وقته!
چه زیبا وصف کردی.
سلام. خوبی؟ خوشحالم دوباره مینویسی.
ان شاالله خدا به مادربزرگت سلامتی بده.
ان شاالله سرت با خوشی ها گرم باشه.
چشم آدرس رو برات میذارم. قسمت پیغام.
صفحۀ حوادث رو خیلی وقته که دیگه دنبال نمیکنم. رو آدم تاثیر بدی میذاره. اخبار مرگ و ...