ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سلام. دیروز بلاخره طلسمو شکستم و رفتم از دندونام عکس OPG انداختم. خیلی گشتم تا بلاخره یه جا رو پیدا کردم آخه پنج شنبه بعدازظهر همه جا بستست.
حسابی پیاده روی کردم و البته خیلی هم حالم بهتر شد. شابد بیشتر به خاطر بهتر شدن حالم پیاده روی کردم. گوشیم برنامه s health گفت که ۱۴۰۰۰ قدم راه رفتم!
بعد از اینکه از برگشتم خونه دوباره با مامان و عزیز رفتیم بیرون. عزیز میخواست پیرهن بخره منم دوتا شلوار خونه ای گرفتم و برای دوست یه طرفه ام! یه شونه خریدم .. وقتی داشت موهاشو مرتب میکرد دیدم دندونه های شونش شکسته. به خاطر این میگم یه طرفه که اون کلا براش من مهم نیستم. بودن یا نبودنم. اما نمیدونم اون چرا انقدر برای من مهمه و تازه من کلی براش هدیه میخرم اما اون هیچی! دیروز تو کتاب قدرت شگرف رابینز میخوندم این احساس بد ما و اینکه احساس خوبی نداریم به خاطر ارزش و قانون هایی که برای خودمون تعریف کردیم. مثلا توی همین مورد، من واقعا از رفتار این دوستم که منو آدم حساب نمیکنه ناراحتم اما از محبت خودم نسبت به اون لذت نمیبرم. قانونی که من دارم برای احساس خوب و لذت بردن اینه که همش مورد توجه باشم! در صورتی که باید از عشق و محبتی که خودم نسبت به دیگران دادم لذت ببرم!! خیلی سخته آخه.. رابینزم یه چیزایی میگه ها برای خودش!
بگذریم...
بعد با مامان اینا رفتیم شیر موز خوردیم و بعدش ساندویچ فلافل!
روز خوبی بود اما من یه مدلیم، همش یه حالت استرس درونمه.. دیروز فهمیدم واقعا به این تلگرام و اینستا معتادم! به خاطر همین از جفتش در یک حرکت انتحاری اومدم بیرون.. خودمم باورم نمیشه هر چند دقیقه میام گوشیمو برمیدارم همینطوری الکی!! استرس دارم و انگار به چیزی از وجودم جدا شده.
کلا احوال قاراش میشی دارم دیگه.
حالا دندونپزشکی کجا برم؟؟ خودمم مثل دندونام پوسیدم!
یه دوستی دارم هم سن مامانه. کلا پنجاه درصد دوستام از خودم بزرگترن.
احتمالا خودمم فسیل شدم و خبر ندارم.
خب داشتم میگفتم دوستم بهم گفت، دخترم هیچ وقت دنبال کسی نرو. اما اگه کسی سمتت اومد، بپذیرش. این نصیحت رو در جواب درددلم، که میگفتم دوستی دارم که بی وفاست، بهم گفت.
نمیدونم چرا علاقه ی خاصی به شنیدن صبحت های آدم های بزرگتر از خودم دارم. هیجانی مثل یافتن گنج و لذت موزه گردی، داره برام
کجایی مرضیه؟؟؟؟
در پیله تنهایی خود