ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
هیچ وقت فکر نمیکردم اینجا دوباره برام پاتوق بشه.
انگار نمیتونم به نبودن شبکههای اجتماعی عادت کنم اینجا جای اونا رو برام گرفته، امروز چند بار به اینجا سر زدم و مطالب وبلاگای دیگه خوندم و حالم بهتر شد، قبلنا که هرازگاهی سر میزدم انگار همه وبلاگ نویسی رو فراموش کرده بودن ولی خوب الان شرایط طوری شده که حضور وبلاگنویسان پر رنگ تر شده،
الان بیشتر به سایتهای خبری سر میزنم ولی اینجا از اون سایت های خبری حرص دار و خوندن نظرات ادمهایی که انگار تو مریخ زندگی میکنند خیلی بهتره.
امروز به داداش کوچیکه گفتم دیگه دلم نمیخواد برم سرکار، خیلی سختمه.. گفت میخوای بشینی خونه چی کار؟ گفتم دلمم نمیخواد بشینم خونه فقط خیلی خستم. گفت بگرد یه کار دیگه پیدا کن.. از قیافم فهمید که جوابش به مذاقم خوش نیومده گفت دوست داری برای خودت کار کنی؟ گفتم نمیدونم! گفت بهترین کار برای تو همینه.. برای خودت کار کن.
خوب به همین راحتی ها هم نیست و هنوز بهش درست فکر نکردم تنها چیزی که الان خیلی خیلی حسش میکنم احساس تنفر از کاریه که هر روز دارم انجام میدم واقعا قبول کردن کار جدید برای من اشتباه بزرگی بود امیدوارم سرپرستمون یه نفر جدید زودتر پیدا کنه وگرنه مطمئنم که یک روز صبح بیدار میشم و دیگه نمیرم سرکار!
کاش هنوز بچه مدرسهای بودم، اون موقع ها عادت داشتم هر شب آسمون رو نگاه کنم و پیش بینی کنم فردا برف میاد که مدرسه ها تعطیل بشه؟
کاش فردا انقدر برف میبارید که نشه رفت سرکار. کاش اصلا صبح نمیشد...
چندسال پیش اینجا شب و روز دعا میکردم کار پیدا کنم اما حالا دارم دعا میکنم فردا نرم سرکار:/
اینه آدمیزاد.
آره تنها خوبیش احتمالا برگشت وبلاگ نویس هاست
آره برگشتیم دوران وبلاگ نویسی و اس ام اس بازی.. تازه امروز اس ام اسام به دوستم نمیرسید یه تک زنگ زدم بهش که برسه پیاما! نمیدونی چه حس نوستالژی در من به وجود اومد
چند استان محدود انگار نتشون وصل شده، اینجا که قطعه هنوز ، اینم خبرگزاریها گفتند ، ببینیم تا فردا همه وصل میشند !
امروز زنگ زدم پشتیبانی گفتم یعنی چی اینترنت چند نفر رو وصل کردید بقیه رو نه؟ گفتند ما فقط شرکت های تجاری و سفارت خونه ها رو وصل کردیم... هنوز دستور نصب ای دی اس ال خانگی نیومده
درسته، بشر همیشه ناراضیه
آره گیل. همیشه اونی که میخوای رو نداریش و اونی که داریش رو نمیخوای.
انگار که خودم نوشته باشم این متنو
چقدر نزدیک...
جالبه!
امروز بیش از 10تا پست دیدم همین موضوعُ مطرح کردن:))) که برگشتن به وب نویسی..
حالا جالبیش اینه من از یه سرور وبلاگ نویسی دیگه مجبور به کوچ به اینجا شدم
خلاصه یه وضعیه
منم یه روز از بلاگفا اومدم اینجا.. دنج و راحت بود پابندش شدم
منم به خوندن وبلاگهای مردم روی آوردم
آره مثل قدیما دوباره وبلاگ خونی
این چند روز همهش خبرگزاریها رو چک میکنم تا یه خبر وصلی محدود میاد ، زیرش کلی کامنت میدند. این دومین باره که خبر راست نبود . این بارم مردم شهرهایی که گفتند وصلکردن براشون نوشتند وصل نشده ، نمیدونم این بازی با روان مردم چه معنی میده !
این کارشون خیلی به آدم حس بدی میده، یه نفر نمیاد درست بگه تا کی قطعه ؟ فکر میکنم دیگه این کمترین حقمونه که بدونیم.
من همیشه میومدم
می نوشتم
اما فکر نمی کردم دوباره آدما برگردن
اینجا یه سرزمین متروک بود
کاری که عذابت میده رها کن
آره دقیقا متروک بود...
رفتم گفتم من نمیتونم این کارو انجام بدم اصلا به شخصیت من نمیخوره..
زیاد به اون روز که رها کنم نمونده...
کلی هم خرج همین sms بازی هامون میسه
اره دیگه
دقیقا.
منم بعد از مدت ها برگشتم.
فکر میکنم چند سال قبل من با شما تبادل لینک داشتم چون ادرس قبلی وبلاگم تو لینکای شما هست.
خیلی وقته لینکای وبلاگمو ندیدم فکر کنم چندسالی میشه
پس قبلا دوست بودیم
منم ترجیح میدم برای خودم کار کنم. اگه دلت میخواد خوبه تو هم به فکرش باشی
آره باید بهش جدی جدی فکر کنم
از رو ناچاری میاییم اینجا والا
اووف.. حالا خوبه اینجا رو نبستن