ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
خالص در روز سه ساعت در ترافیکم. ترافیک مقوله عجیبیه. نه راه پس داری نه راه پیش. مجبوری تو سیل ماشینها باشی. بعضیها میپذیرن، آروم تو لاین خودشون حرکت میکنند و بعضی ها انقدر این لاین اون لاین میکنند و میپیچند جلوی بقیه که چند دقیقه زودتر بتونن برسن به مقصدشون.
پذیرش! این چیزیه که باعث شده فعلا توی این ترافیک دووم بیارم. نه غر زدن فایده داشت نه فحش دادن نه هی تو مسیریابها دنبال راه جایگزین گشتن. البته که ماشین دنده اتومات بی تاثیر نبوده در این ماجرا.
وقتی زیاد مجبور باشی توی ترافیک بمونی دیگه همه چی برات روتین و تکراری میشه، آهنگا، پادکستا... بعد میشه سکوووت.
دارم دنبال علتای خل شدنم میگیردم، ترافیییک یکی از علتاشه، مطمئنم!