مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

آماده میشویم...

دیگه دارم آماده میشم برای چهارشنبه صبح


دیروز رفته بودیم فروشگاه ، بابام گفت حالا که تا اینجا اومدیم برای دفاعت هر چی لازم داری بخر

پیش دستی و لیوان یکبار مصرف گرفتم به همراه رانی و آب معدنی برای 4 یا 5 استادی که میان ... برای مهمونا هم فعلا یک جعبه آب میوه گرفتم حدود 32 تا ... میوه باید بگیریم ، مامانم هم پیشنهاد داد برای اساتید پسته هم بگیریم ، آها شیرینی از قلم افتاد ...


مامانم میگه کی دفاع میکنی من راحت شم!! بیچاره پدر و مادرم ، خیلی تلاش میکنم استرسم به خانواده منتقل نشه اما انگار نمیشه ، مخصوصا مامان


دیگه همه شدن یه پا ستاد روحیه دهی ، مخصوصا کلاس زبان که میرم همه هی بهم روحیه میدن ، به خدا صد پشت به    غریبه ...


اگه تجربه یا پیشنهادی در زمینه پذیرایی دارید یا دفاع ، ممنون میشم که در اختیارم قرارم بدید .... یک عالمه تشکر


دل شکسته

تو دلم یه عالمه حرفه اما حرفایی که نمیشه به زبون آورد باید توی همون دلت بمونه ...


یه وقتایی خسته میشم از این نامردی و دورویی ... خوبی دشمن اینه که از روبه رو میزنه اما دوست دشمن نما ، خنجرشو از پشت توی قلبت فرو میکنه ... نمیخوام پله موفقیت بقیه باشم ...


دیروز دلم شکست .. نافرمم شــــــــــــــکست ... صدای شکستنش تا آسمون رفت ، خدایا من طبق دستور تو عمل کردم پس بند زدن دلمم با خودت

دردانه امام رضا

آقا تسلیت 




نفرین بر آن محرم نامحرم

که زهر جفا را نه در جام تو

که در کام ما ریخت

آه! ای خورشید عشق

ای مولای جوان من

چه زود غروب کردی...