مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

مرخصی

امروز نرفتم سرکار همینجوری الکی،  بیماری رو بهونه کردم،  صبح وقتی ساعت شیش از خواب بیدار شدم وافعا حالم خوب بود اما من بعد از اون گفت و گوی زیبای دیشب تصمیممو گرفته بودم.  دلم برای خونه تنگ شده بود الان به این نتیجه رسیدم که واقعا کار بیرون خونه اونم روتین و تکراری و بدون هیچ حس زنگونه ای روح لطیف یه زن رو خراب میکنه حتی اگه اون ادم به زمختیه من باشه.  موندم خونه و رفتم با مامان خرید.  خوب بود بعداز ظهر به مامان گفتم کاش میشد فردا هم نرم اما استقبال نکرد :)  فردا هم کلاس دارم..  کلاس اکسل!  اجباری!  نری دویست هزار تومن از حقوقت کم میکنن.  خنده داره نه؟ 




 

گمشده

-ازدواج کردی؟ 

-نه

-پس حواست کجاست؟ 

-سکوت


بلاخره یکی غیر از خودم این سوالو ازم پرسید.. 


حواسم گم شده..  کسی ندیدتش؟؟