مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

۲۵ اسفند

۲۸ سال پیش شبی مثل امشب؛  آخرین شبی بوده که من در تاریکی رحم مادرم بودم. روز بعد یعنی ۲۵ اسفند به چه  امیدی پا با این دنیا گذاشتم؟ جواب این سوال رو نمیدونم.

  چقدر زود گذشت این سال ها. وقتی به جاده  پشت سر نگاه میکنم  احساس خوبی به خودم ندارم. آینده پر ابهام پیش رو هم باعث میشه شب سالگرد تولدم طعم تلخی داشته باشه تلخ تلخ.

نظرات 3 + ارسال نظر
گیل چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 12:12 ق.ظ

تولدت مبارک

Mer30 azizam

گیل چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 12:17 ق.ظ

اسفند دوست داشتنی ترین ماه ساله. شوق بهار رو داره. از خود بهار زیباتره. بهار که میشه، انگار شور و شوق میخوابه.
ادبیات زیبایی داشت، آخرین شبی که در تاریکی رحم بودم.
مثل تاریکی دنیا و نگاهی که نسبت به آخرت داریم.
مرموز جان، این دنیا هیچ وقت موبه مو طبق ایده آل هامون پیش نمیره. پیش بره هم، دنیایی که سراسر نامهربونی و ظلمه، ارزش توقف نداره.
به نظرم شاید کمال گرا هستی. اینکه کوچکترین نقصی تو زندگی نباشه. کمال گرایی آدم غصه دار میکنه.
مهم اینه که در هر زمان، هر تصمیمی که گرفتیم، با افکار و تجربیات اون زمان، بهترین تصمیم بوده از نظرمون.

دو خط آخری که گفتی خیلی برام آرامش بخش بود ۱۰ بلر خوندمش تا یادم بمونه. مرسی که هستی

گیل شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 02:33 ب.ظ

امیدوارم سال نو برایت همراه با سبدی از سلامتی، خوشبختی، سعادت و کامیابی باشد..

سال نو تو هم مبارک واقعی ترین دوست مجازی دنیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد