مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

خداحافظ پایان باز

دور وبرم پر از آدم هایی است با قصه های ناتمام،  با تکلیف های بی سرانجام و با زندگی هایی که هر چه پیش می روند،  احتمال به نتیجه رسیدنشان،  کم و کمتر میشود.  زندگی همه ما،  پر شده از روابط مختلف دوستانه، خانوادگی، کاری وحتی احساسی؛ هر کدام از این روابط،  مثل یک پرونده بازند.  اما گاهی باید بعضی از پرونده ها را بست.  نباید منتظر ماند تا بسته شوند.  نباید گذاشت قصه شان دنباله دار شود و روح و ذهن ما را در یک چرخه باطل رها کنند.  جمله ای کلیشه ای وجود دارد که می گوید : " هر شروعی را پایانی است"  و واقعیت هم همین است.  اما بلاتکلیفی و چشم در چشم نبودن خودمان،  شروع هایی را رقم میزند که پایانی ندارد.  زندگی هم مثل سینماست.  برای دیدن یک فیلم خوب باید قصه ای سرراست وجود داشته باشد؛  قصه ای که جایی شروع میشود،  اوج میگیرد و در نقطه ای درست،  به سرانجام میرسد و پرونده اش بسته می شود.  " پایان باز"،  درد بزرگ بساری از ما در زندگی هایمان است.  پرونده همه آدم ها،  همه آرزوها،  همه برنامه ها و کارهایمان،  باز است و هرگز حاضر نیستیم بعضی از آنها را ببندیم و ببوسیم و بگذاریم کنار.  هر پرونده بازی، در هر لحظه ای،  میتواند دوباره موضوعیت پیدا کند و ما را با خود مثل یک سیل ببرد.  لازم نیست پایان هر فیلمی را به مخاطب واگذار کنیم،  مخاطب خود ماییم.  "تمام نشدن"  و از همه مهم تر " اجازه تمام شدن را ندادن"،  انکار تمام مسیرهای پیشروست؛  انکار تمام فرصت هایی که می توانند ما و زندگی مان را زیر و رو کنند. 

به قصه سرراست زندگی تان برگردید.  شروع شده ها را تمام کنید.  بی تکلیفی و بی تکلفی ها را به سرانجام برسانید و بگذارید تعداد پروند های بازتان،  کم و کمتر شود.  مخاطب خاص زندگی خودتان باشید و نگذارید " پایان های باز" ،  دست و بالتان را برای ابد ببندند.  بگذارید هر چه به زمان پایان نزدیک میشوید به " سرانجام معلوم" هم نزدیکتر شوید.  بگذارید بعضی چیزها برای همیشه تمام شوند. 



منبع :هدی ایزدی...  صفحه آخر همشهری دو

نظرات 3 + ارسال نظر
شادی چهارشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:11 ب.ظ

سلام
جالب بود. مرسی

سلام

زهی چهارشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 09:51 ب.ظ

سلام مرموز عزیز
همین الان کامنتتو دیدم
خوبم یعنی نه زیاد ولی هستم دیگه
تو ی وبلاگ گروهی مینویسم
مینویسم تا دیگران بخندند:)
دوس داشتی ی سر بهش بزن
تو خصوصی برات میذارمش

سلام عزیزم، ممنونم که اومدی... امیدوارم هر چه زودتر حالتم رو به راه بشه... نگرانت شده بودم دیگه

حتما سر میزنم بازم تشکر

سعیده پنج‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 04:05 ب.ظ

ببخشید خیلی دوس دارم زود زود بیام ولی نمیشه.

عزیزم .
امیدوارم هر جا هستی خوب و شاد و موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد