مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

بلاخره کار یافتم!

جوهر تایپ دیروزم خشک نشده بود که از شرکت برای مصاحبه دوم تماس گرفتند. برای امروز ساعت 9:30.  

استرس نداشتم همه چیو سپردم به خدا، اول رفتم ساختمون شماره 1 طبقه سوم و فرم مصاحبه عمومی رو پر کردم بعدم رفتم ساختمون آموزش برای امتحان اکسل و ورد و تایپ. اکثرا پسرا اومده بودن که من کسی رو ندیدم که تو همه نمره خوبی بگیره اما من اکسل و ورد رو از 100 ، 100 گرفتم نمره تایپ انگلیسی و فارسیمم از 90 به بالا شد. بعدش رفتم ساختمون شماره دو برای مصاحبه آخر.  

از خودت بگو؟ نقاط قوتت چیه؟ چرا تغییر رشته دادی؟ چرا بیکاری؟ چه شناختی از شرکت ما داری و چرا فکر میکنی اینجا موفق میشی؟ خیلی از لحاظ جسمانی ناتوان به نظر میرسی به نظرت میتونی کار کنی؟  

مصاحبه که تموم شد توی راه خونه زنگ زدم به دوستم عاطی که توی این شرکت کار میکنه و رزومه منو فرستاده بود گفت الان میپرسم ببینم قبول شدی یا نه؟ که پرسید گفتند قبوله برای حسابداری فروش تو قسمت مالی ، ساعت کار 8 تا 4 و نیم حقوق وزارت کار ( از 800 تومن کمتر ) .  

حالا باید منتظر بمونم رسما بهم اطلاع بدن. مثلا الان من کار پیدا کردم خوشحالم! خیلی ناشکر شدم آخه چرا خوشحال نیستم؟؟  

{مخاطب خودم} : مرضیه دو سال کار گیرت نیومد، هر جا رفتی نشد ... خدا رو شکر کن ، یه تجربه است. بعدشم فکر کن وجی داشته با عاطی صحبت میکرده گفته مرضیه بیکاره ، عاطی گفته هر موقع نیرو خواستن خبر میده ، بعد اتفاقا نیرو میخواستن به وجی میگه به تو بگه که رزومه بفرستی بعد شرکت بهت  زنگ میزنه برای مصاحبه اول ، تو به خاطر عروسی دختر عمه جان نرفتی، بعد عروسی دوستت شد توی عروسی عاطی رو دیدی ، بیچاره دوباره پیگیری کرد باهات تماس گرفتن برای مصاحبه اول، هرکی هم که اومده برای مصاحبه دیدی خودت ، همه سابقه کار داشتن! تو رو الان فقط به خاطر اینکه نمراتت خوب بوده قبول کردن وگرنه اینجا هم ردت میکرد. میدونم خانواده استقبال نکردن، مسیرش دوره ، کارش زیاده و در حد لیسانسه ولی فکر کن به این دو سال، به لحظه لحظش ...  قدر داشته هاتو بدون ، مطمئنم حکمتی توشه . با انرژی برو ، یادبگیر ، پیشرفت کن 

 

================================================= 

 1) مامان امروز برمیگرده. 

2) عدس پلو رو درست کردم خیلی خشک شد ، نمیدونم چرا هرچی به قیافش نگاه میکردم انگار یه چیزی کم داشت ... روغنم بهش زدما اما بازم خشک بود هم گوشتش هم برنجش ، برنجش انگار سفید بود یه جوری بود مزه خاصی هم نداشت. از کدبانوهای محترم تقاضای کمک دارم در این زمینه.

نظرات 3 + ارسال نظر
همطاف یلنیز سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 11:31 ب.ظ http://forushgaheman-shoma.blogsky.com/

سلام سلام
تبریک برای کار (به قول خودت یه تجربه است، سعی کن تجربه خوبی بشه برایت)
من عدس پلو رو آبکش نمی‌کنم، یعنی ابتدا عدس رو می پزم (نیم پز) بعد در همون ظرف، برنج و آب رو اضافه کرده و به روش دمی درست می کنم. برای پیاز داغش کشکش پلویی هم اضافه می کنم. (اگر خواستم گوشت هم باشه.که اغلب نیست^_^ جداگانه وقت سرو بهش اضافه می کنم)

سلام عزیزم، ممنونم که دوباره بهم سرزدی.
آخه میدونی چیه من اصلا کشمش دوست ندارم گفتم چی کار کنم به جاش گوشت چرخ کرده تو پیازداغ ریختم. نمیدونستم میشه روش کته هم درستش کرد، تشکر فراوان، این دفعه کته میکنم ببینم چطور میشه حتما خوب میشه

لیلا چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 07:04 ب.ظ

سلام عزیزم

خیلی خوشحالم که بلاخره به هدفت رسیدی مبارکت باشه

در ضمن منم عدس پلو رو به روش فاطمه خانوم درست می‌کنم
به نظرم کته خیلی خوشمزه تره حتما امتحانش کن

سلام لیلا جون. ممنونم بلاخره کار دار شدم

پس دیگه این دفعه حتما حتما کته درست میکنم

ثنــای دوست داشتنی پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:45 ب.ظ

سلام مرموز عزیز
تبریکات صمیمانه ی من رو بابت کار جدیدتون بپذیرید
ان شاءالله هرچه خیره براتون باشه
در مورد عدس پلو هم باید بگم که منم همیشه روش کته ای درست می کنم و خیلی خوشمزه می شه...

علیکم السلام مامان ثنای عزیز بسیار سپاسگزارم عزیزم

همه کدبانوهای عزیز از جمله شما روی کته کردن عدس پلو اتفاق نظر دارند امیدوارم منم کته ای درست کنم خوب دربیاد البته که هیچ وقت به پای شما کدبانو ها نمیرسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد