مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

حبیب خدا

سلام،  مهمونی خیلی خوب برگزار شد.  ارتباط با آدما حالتو خوب میکنه،  هر کدوم از افرادی که اومده بودن کوهی از مشکلات رو با خودشون داشتن اما تو جمع همه میگفتن و میخندیدن انگار نه انگار اینا همون آدمان. 


منم حالم خیلی بهتره خدا رو شکر، مامانم این چند روز بهم جوشانده پنیرک داد،  خیلی خیلی خوب بود،  هم گلو دردم خوب شد هم تبم قطع شد،  الان فقط سرماخوردگی دارم.  یه اتفاق جالب این بود که فردای روزی که پنیرک خوردم دماغم خون اومد،  بعد از سالها که دماغم خون نیومده بود...  یک عالمه خاطرات شیرین رو برام زنده کرد..  شاید عجیب باشه اما خون دماغ شدن منو یاد یک عالمه چیزای خوب میندازه 

نظرات 2 + ارسال نظر
گیل پیشی دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 01:55 ب.ظ

همیشه به مهمونی و شادی

مرسی عزیزم، ان شاء الله برای شما هم همینطور باشه همیشه

گیل پیشی سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:47 ق.ظ

ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد