مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

یک هفته گذشت..

چهارشنبه رفتم شرکت..  بچه ها کلی حواسشون بهم بود و کلی هوامو داشتن،  دستشویی هم رفتم دستشویی مدیران..  اندازه حموم خونه ما بود...  ولی خوب پام آویزون بود همش با اینکه یه صندلی آورده بودن من پامو بزارم روش اما انگار فایده ای نداشت


موقع برگشت هم راننده سرویس منو تا دم خونمون آورد ولی وقتی رسیدم خونه انقدر پام سنگین شده بود و ورم کرده بود که همش فکر میکردم الاناست که گچه منفجر بشه


مامانو مجبور کردم همون شکلی منو ببره دکتر فکر کن با عصا!  

دکتر هم که پامو دید گفت "هم بد گچ گرفته پاتو هم من اصلا شکستگی نمیبینم تو عکس..  احتمالا رباط پات صدمه دیده برو هفته دیگه بیا گچتو باز کنم،  ببینمش بعد دوباره گچ بگیریم!!!! ..  پاتم باید بالاتر از سطح قلبت نگه داری تا ورم نکنه. " انگار من اسکلم که همچین کاری بکنم


احساس میکنم دکترا دیگه دو زار حالیشون نیست..  همش به فکر پولن..  به قول بابام پول تو گچ گرفتنه


من همونم که اینجا کلی غرغر میکردم این چه کاریه..  حمالیه و..  حالا به خاطر از دست دادنش کلی استرس دارم. 



سلامتی که از کارم مهمتر نیست..  هست؟  فوقش میندازنم بیرون.  هفته دیگه رو هم باید خونه بمونم 



خیلی ناراحتم خیلی اول به خاطر اینکه نمیدونم پام واقعا چشه دوم هم به خاطر کارم... 


**ببخشید اگه جملاتم به هم نمیخوره حوصله ویراستاری نداشتم

نظرات 2 + ارسال نظر
گیل پیشی جمعه 11 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:19 ب.ظ

ای بابا عب دکترای بیسوادی. این همه پز مدرکشون رو میدن.

لیلا سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1394 ساعت 03:36 ب.ظ

سلاااااااااام

چطوری دختر شجاع؟؟؟؟؟

سلامتی از همه چیز مهمتره مواظب خودت باش

سلام عزیزم.
منو شجاعت؟
مرسی عزیزم.. چشم قول میدم مواظب باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد