مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

4 هفته شد

یکشنبه تولد داداش بزرگه بود اما چون رژیم بود براش کیک و تولد خونگی خانوادگی نگرفتیم عوضش رفتیم رستوران که ما خوردیم اونم نگاه کرد . منم که نمیتونستم برم براش چیزی بخرم به همین خاطر پولشو دادم خودش بخره برای خودش. 

 

باورم نمیشه به همین زودی 4 هفته شد. یعنی میشه فردا گچمو باز کنه؟ همه میگن الان عروسیته اگه باز کنه کلی درد میگیره  ولی باز فکر میکنم باز کنه بهتره.  استرس دارم خیلی، آخه اون قسمت پام که از اول من میگفتم درد میکنه هنوزم درد میکنه!!   

 

 

=============================== 

الان پنج شنبه صبح است- اولین کاری که بعد ازبیدار شدن از خواب انجام دادم زنگ زدن و وقت گرفتن از دکتر بود  ساعت ۶:۱۵ بعدازظهر 

مامانم میگه چرا انقدر خوشحالی شاید گچتو باز نکنه.. 

وای فکرشو بکن. قیافم دیدنی خواهد بود در اون لحظه . به عالم و آدم گفتم که من پنج شنبه گچ پامو باز میکنم!

 

=====================


تمام این چهار هفته یک طرف.. این دو ساعت یک طرف..  اوووف چرا تموم نمیشه..  


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد