مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

حقوق کارگری..

امروز صبح یا درستر بگم دیروز صبح رفتم بیمه تا مدارکمو تحویل بدم شاید حقوق استعلاجی رو بتونم بگیرم..  بروکراسی در حد تیم ملی. 

بعدشم رفتم امامزاده... حال شرکت رفتنو ندارم دیگه.  بعد از ظهر هم جشن تولد پانی بود.  اونم به زور رفتم. 


کلا الان در هر فعالیت اجتماعی به زور شرکت میکنم،  همیشه اینطور بودم البته! 


دیشبم با برادر رفتیم تا کفش بخریم..  کفش خوب از 500 شروع میشد دو تا ساعتم دیدم خوشم اومد یکی پنج میلیون اون یکی قیمتش متاسب تر بود دو میلیون و نیم!  


هیچی نتونستم بخرم. من چقدر باید کار کنم که بتونم همچین چیزایی رو بخرم؟  خوب معلومه دیگه حال شرکت رفتن برای آدم نمی مونه. 

نظرات 3 + ارسال نظر
گیل یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 10:10 ب.ظ

ساعت دیواری پنج تومن بود یا مچی؟

مچی گیل جان مچی

گیل دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 11:29 ب.ظ

حقوق میلیاردی هم داشته باشیم، ساعت مچی پنج تومنی میخوایم چیکار.

گیل سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 11:11 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد