درباره من
پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- اردیبهشت 1402 1
- فروردین 1402 1
- آبان 1401 1
- مرداد 1401 3
- اردیبهشت 1401 1
- بهمن 1400 1
- دی 1400 2
- آذر 1400 2
- آبان 1400 5
- اسفند 1399 1
- آبان 1399 1
- مهر 1399 1
- مرداد 1399 1
- تیر 1399 4
- خرداد 1399 1
- اردیبهشت 1399 1
- فروردین 1399 9
- اسفند 1398 2
- بهمن 1398 4
- دی 1398 5
- آذر 1398 14
- آبان 1398 3
- مهر 1398 4
- شهریور 1398 1
- اردیبهشت 1398 1
- فروردین 1398 8
- اسفند 1397 1
- بهمن 1397 1
- دی 1397 2
- آذر 1397 1
- مهر 1397 7
- تیر 1397 3
- خرداد 1397 3
- بهمن 1396 3
- دی 1396 3
- آذر 1396 8
- آبان 1396 5
- شهریور 1396 1
- مرداد 1396 1
- تیر 1396 3
- خرداد 1396 8
- فروردین 1396 4
- اسفند 1395 4
- بهمن 1395 16
- دی 1395 7
- آبان 1395 7
- مهر 1395 1
- شهریور 1395 7
- مرداد 1395 3
- تیر 1395 8
- خرداد 1395 2
- اردیبهشت 1395 9
- فروردین 1395 11
- اسفند 1394 12
- بهمن 1394 5
- دی 1394 11
- آذر 1394 3
- آبان 1394 8
- مهر 1394 11
- شهریور 1394 22
- مرداد 1394 18
- تیر 1394 7
- خرداد 1394 9
- اردیبهشت 1394 17
- فروردین 1394 7
- اسفند 1393 9
- بهمن 1393 20
- دی 1393 18
- آذر 1393 7
- آبان 1393 8
- مهر 1393 8
- شهریور 1393 9
- مرداد 1393 5
- تیر 1393 6
- خرداد 1393 10
- اردیبهشت 1393 12
تقویم
اردیبهشت 1402| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | ||||||
| 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
| 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
| 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
| 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
| 30 | 31 |
آمار : 55962 بازدید
Powered by Blogsky
لباس بیخود..
پنج شنبه تعطیل بودم. تعطیل که نه مرخصی اجباری. واحدمون رو داشتن داکت کشی میکردن و جایی برای ما نبود. من و مامان هم فرصت رو مغتنم دیدیم رفتیم خرید لباس عروسی.
یه لباس خیلی ساده گرفتم نمیدونم چرا به دلم نشسته.. خیلی سادست آخه. خورده توی ذوقم! شاید باید به عنوان خواهر داماد لباسی پر زرق و برق انتخاب میکردم.
بعضی موقع ها حال دارمو شبا لباسامو برای فردا آماده میکنم بعضی موقع ها هم مثل الان حال ندارم . حرف زدنم هم کمی تند شده بابام میگه چرا با آدم دعوا میکنی؟ ولی من دعوا نکردم! دیگه نمیدونم چطوری باید حرف بزنم که کسی نگه چرا با آدم دعوا داری.
لاغر تر شدم انحراف چشم راستمم بیشتر. انحراف رو توی عکس دیدم. کنترل چشمم برام سخت شده.
من فقط خستم. همین
مرموز
شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 12:01 ق.ظ
سلام. خوبی؟
Salam.
Nemidoonam
ان شاالله عروسی خوش بگذره. ان شاالله عروسی خودت.
منم لباس و ... ساده ش رو دوست دارم.
مرسی گیل جووون
مرضیه، داروهای گیاهیت رو مرتب مصرف میکنی؟، یه وقت فراموش نکنی، خدای ناکرده نیاز به عمل بشه.
به نظرم زیاد با کامپیوتر کار میکنی، برا همین چشمت اذیت میشه. بینِ کار، به خودت استراحت بده. چشم پزشک هم سر بزن.
سلام نه اصلا حواسم به خودم نیست...
دردم هم بیشتر شده
کارم با کامپیوتره همش در روز مگه اینکه کارم رو عوض کنم
واقعیتش هفته پیش که سردرد داشتم احساس میکنم چشم چپم تار شده .. نمیدونم توهمه یا واقعیت ولی اصلا حرف دکتر رفتن رو نزن.. واای اصلا در توانم نیست
نمیدونم اسمت رو اشتباه نوشتم یا نه. ته ذهنم اینطور یادم بود.
البته یه وبلاگ نویس دیگه به این اسم هست شاید اشتباه یادم مونده.
نه مرضیم درست گفتی
سلام. خوبی؟
عرسی برگزار شد؟ خوش گذشت ان شاالله؟
سلام الحمدالله.. هفته دیگست.. ۲۶ مرداد. سه شنبه این هفته هم عقده
کاش الان ۲۷ مرداد بود!
عروسی رو اشتباه نوشتم
سلام. خوبی؟
سلام.. خدا رو شکر .. جسما که همونم اما روحی از ولادت امام رضا یه نیمچه بهترم
شما چطوری؟ خوبی؟
الحمدلله. سلامت باشی.
ان شاالله خوشبخت باشن.
ان شاالله سرت با خوشی ها گرم میشه، حال و هوات عوض میشه.
مرضیه مواظبت نکنی، یه وقت خدای ناکرده به جراحی نیاز میشه ها.
خاله رفته جراحی، واقعا خیلی سخته. خیلی. کلی باید پول بدی، آخرشم کلی اذیت داره بعد از عمل.
مرتب مصرف کن داروهارو، بذار کامل خوب بشه. با گیاه پزشکی هم مشورت کن، یه رژیم غذایی یا داروی گیاهی بده، دیگه این مشکل پیش نیاد. پیشگیری بهتره.
کاهو و هویج برا تقویت بینایی مفید هستن.
بین کار استراحت کن. میگن وقتی زیاد به صفحۀ کامپیوتر و موبایل دقیق میشین، تعمدی پلک بزنین. تا رطوبت چشم حفظ بشه.
به نظرم بیشتر تلقینه.
خاطرت هست دیگه، منم چشم هام حساسن، زود عفونت یا حساسیت میکنه. بعضی وقت ها که خیلی حساس میشم رو این موضوع احساس می کنم چشمم تار میشه. بیشتر تلقینه.
و یکی م اینکه اگه از قطره و یا پمادی استفاده میکنی، اون هم باعث تاری دید میشه.
یه موضوع دیگه اینکه گاهی که چشم حساس میشه، ترشحات و آب چشم بیشتر میشه، اینم باعث میشه آدم احساس تاری دید بکنه.
سلام . از وقتی نظرتو خوندم دارم داروها رو میخورم مجدد . امیدوارم تاثیر داشته باشه .
آره دقیقا وقتی به یه موضوعی حساس میشی انگار درصد اتفاق افتادنش میره بالا..
مرسی دوستم به خاطر راهنمایی هات
ان شاالله که دیروز بهت خوش گذشته.
سلام. ان شالله برای شما. عقد برگزار شد .. عروسی هم اگه خدا بخواد ۴شنبست
سلام. خوبی؟ دلم برات تنگ شده بود.
چشمای گُلتو با مطالب وبلاگم خسته نکن. همش چرت و پرتن. بعد از کار، به چشمات استراحت بده.
از گوشی و کامپیوتر کمتر استفاده کن. زیاد به تلویزیون نگاه نکن.
سلام. این چه حرفیه؟؟!! اتفاقا دوست دارم سبک نوشتنتو .. باعث میشه کمی از محیط خودم فاصله بگیرم و به موضوعات دیگه هم فکر کنم
چشم استراحت میدهیم 
ان شاالله خوشبخت باشن.
حتما داروها رو تحت نظر پزشک مصرف کنیا.
معلومه که اثر میکنه.
شوهرخاله م رو چند سال پیش دکتر گفته بود، باید کیسۀ صفرات رو عمل کنی، سنگ داره، از همین روش های گیاهی مشکلش حل شد. خود دکتر هم تعجب کرده بود.
داروهای غیرگیاهی هم اگه تجویز کردن، باز تحت نظر پزشک، مرتب استفاده کن.
مواظب خودت باش، ایام به کام.
چشم عزیزم ممنونم
مرضیه کجایی؟ عروسی که تا الان باید تموم شده باشه.
سلام گیل عزیزم... حقیقی ترین دوست مجازی دنیا. عروسی به خوبی بزگزار شد اما متاسفانه بعدش مادربزرگم حالشون بد شد مجبور به جراحی شدیم و چند روزی هم تو سی سی یو بودن.. دل و دماغ نوشتن نبود.
راستی لطفا دوباره آدرس وبتو برام بفرست .. هرچی آرشیو و هیستوری داشتم پاک شده
البته این بهانه ای بیش نیست