مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!
مرموز

مرموز

خودمم هنوز خودمو نشناختم!

بر میگردم


هر دفعه مرور آن چه گذشت من رو ترغیب میکنه به نوشتن. یه احساس دلمردگی خاصی دارم و اشکهایی که بیخود سرازیر میشن. آدم باید با خودش رو راست باشه.. این یکی از نشونه های افسردگیه و من الان اقرار میکنم که افسردم.

باید خودمو از این حال بیارم بیرون.

من ادمی نیستم که بخواد تو زندگیش جا بزنه.. 


من بر میگردم

من مطمئنم که روزهای بهتری در راه هستن.. فقط باید بفهمم الان کجام. نشستن و زانوی غم به بغل گرفتن فایده ای نداره. 

من نمیخوام دیگران ساعات تفریحشون رو با من پر کنن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد